Template By: NazTarin.com
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
طراحي بنر رايگان براي شما(وبلاگ همه جوره!)
و آدرس
aliamirifar.loxblog.com لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
براساس نظرسنجی که موسسه ملی تحقیقات دانشگاه شیکاگو انجام داده است، این شغلها در ردیف شادترین شغلهای دنیا قرار گرفته اند:
آتش نشان: ۸۰درصد از آتش نشانها از کار خود بهشدت راضی هستند، چراکه شغل آنها همواره کمک کردن به دیگران و در بسیاری از مواقع نجات جان دیگران از مرگ حتمی است.
با آنکه همه آتشنشانان در طول هفته با خطرات زیادی روبهرو هستند اما همین حس کمک به همنوع آنها را راضیترین شاغلان دنیا میکند.
فیزیوتراپ: کار این قشر از جامعه هم مستقیما با مردم و کمک به افرادی در ارتباط است که توان کمتری نسبت به دیگران دارند. آنها هم پس از حل مشکل دیگران از کار خود احساس رضایت میکنند و در نتیجه از نظر خود شغل خوب و شادی دارند.
نویسنده: هر چند بسیاری از نویسندگان، نه تنها در ایران بلکه در سراسر دنیا، همواره از کم بودن دستمزدها و حقوق خود ابزار ناراحتی میکنند اما حس خوب روی کاغذ آوردن ذهنیتها و تفکرات شخصی برای این افراد، شغل نویسندگی را جذاب، دوست داشتنی و حتی شاد میکند.
معلم: اگر چشم خود را به روی حقوق ناچیز معلمان ببندید و به دیگر ویژگیهای معلمی به ویژه ارتباط با بچهها و آموزش درسها و نکات تازه به دیگران فکر کنید، حتما معلمی را شغلی شاد و دوستداشتنی مییابید.
هنرمند: معمولا وقتی صحبت از روحیه لطیف میشود، اولین کسانی که به ذهن میآیند، هنرمندان هستند. البته شادی و نشاط هم جزو لاینفک هنر است و در این بین بهنظر میرسد مجسمهسازان و نقاشان از همه اقشار هنری شادتر هستند.
روانشناس: این قشر از جامعه وظیفه سنگین و مهمی بر دوش دارند که البته در بسیاری مواقع هم شنیدن مشکلات دیگران به نظر سخت و غمانگیز میرسد اما روانشناسان چندان این ایده را قبول ندارند، چراکه معتقدند گذاشتن راهحل پیش پای کسانی که تا مرز سیر شدن از زندگی هم پیش میروند، بسیار لذت بخش و شادی آفرین است.
ایرا براون تنها دو سال دارد ، اما او در حال حاضر یک مدل شناخته شده در آمریکا است. پدر و مادر او قراردادهایی را با دو مارک معروف لباس کودکان امضا کرده اند.
این دختر یک عروسک تمام عیار است. با توجه به گفته های پدر و مادر او، او قرار گرفتن جلوی دوربین را دوست دارد و از مد و فشن کودکان لذت می برد.
هركي نظر نده خره!!!!!!!!!!!!
گاو ماما میکرد
گوسفند بع بع میکرد!
سگ واق واق میکرد
و همه با هم فریاد میزدند : حسنک کجایی ؟
شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود .
حسنک مدت زیادی است به خانه نمی آید
او به شهر رفته است و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن میکند
او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات
جلوی آینه به موهای خود ژل میزند
موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست
چون او به موهای خود گلت میزند
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد
کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است
کبری تصمیم گرفته حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند
چون او با پتروس چت میکرد
پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت میکرد .
پتروس دید که سد سوراخ شده
اما انگشت او درد میکرد چون زیاد چت کرده بود
او نمی دانست که سد تا چند لحظه دیگر می شکند .
پتروس در حال چت کردن غرق شد
برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود
اما کوه روی ریل ریزش کرده بود
ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت
ریزعلی سردش بود و دلش نمیخواست لباسش را درآورد.
ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله دردسر نداشت
قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد.
کبری و مسافران قطار مردند.
اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت
خانه مثل همیشه سوت و کور بود .
الان چند سالی است کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد
او حتی مهمان خوانده هم ندارد
او حوصله مهمان ندارد .
او پول ندارد تا شکم مهمانها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید
چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت
اما او از چوپان دروغگو گِله ندارد
چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد